مترجم: بیتا نظام دوست
منبع : Kellogg Insight
معرفی یک کالای جدید به بازار هزینههای زیادی دارد: از مخارج تحقیقات و تولید گرفته تا هزینه فرصتها و زمانی که محصول با شکست مواجه میشود. به علاوه، شرکتها هم انتظار دارند تمام اطلاعات ممکن مربوط به مشتریهای بالقوه را پیش از وارد شدن محصول به بازار در اختیار داشته باشند. در نتیجه این پروسه برای جلوگیری از ضررهای بزرگ باید بسیار با احتیاط انجام شود .
اریک اندرسون، استاد بازاریابی در دانشکده مدیریت Kellogg در این رابطه به مرحله کلیدی تحقیقات پرداخته است. وی در این رابطه میگوید اغلب تلاشهای تحقیقاتی در بازار در مورد واکنشهای مشتریان نسبت به یک محصول جدید حول سوالاتی از این دست متمرکز است: آیا مشتریان از آن محصول لذت میبرند؟ چه ویژگیهایی در آن را بیشتر میپسندند؟ چه ویژگیهایی را نمیپسندند؟ اما در کنار این پرسشها، سوال مهمتری وجود دارد و آن این است که خود این مشتریها اساسا چه کسانی هستند؟ تاکنون کسب اطلاعات تنها از مشتریان راغب1 انجام میشده است تا محصولاتی تولید شود که مشتریان از آنها لذت ببرند و سود کافی داشته باشد. اما پیش آمده است که زمانی که مشتریان راغب از یک محصول خیلی لذت میبرند، در نهایت آن محصول تنها برای دسته کوچکی از مشتریان جاذبه پیدا میکند.مطالعات اخیر نشان میدهد گاه کسب اطلاعات از دستههای مختلط و حتی کاملا غیرمحتمل از مشتریان میتواند بسیار باارزش باشد. اندرسون و همکارانش این دسته از مشتریان را «پیشروان شکست» مینامند. بازخورد مثبت از مشتریان راغب خبر از موفقیت یک محصول میدهد، درحالیکه بازخورد مثبت از پیشروان شکست خبر از سقوط آن میدهد .
یک نشانه بد
اندرسون و همکارانش در مطالعه خود از دادههای کارتهای برنامه وفاداری از یک خردهفروشی بزرگ استفاده کردهاند تا عادتهای خرید حدود نیم میلیون مشتری را در یک بازه زمانی دو ساله مورد بررسی قرار دهند. آنها بهطور ویژه علاقهمند به اطلاعات مربوط به خرید کالاهای تازهوارد در بازار هستند و به دنبال پاسخ به پرسشهایی از این دست هستند که کدامیک از کالاهای جدید بعد از سه سال هنوز در بازار باقی مانده است؟ کدام کالاها از دور خارج شدهاند؟ و چه کسانی مشتریان اولیه کالاهایی بودند که دیگر از دور خارج شده اند؟اندرسون بر این نکته تاکید میکند که «این کالاها که بهراحتی از دور خارج میشوند کالاهایی هستند که پیش از سقوط راه درازی را طی کردهاند، آنها با موفقیت تولید شدند، آزمونهای اولیه را پشت سر گذاشتند، با مشتری ارتباط برقرار کردند، وارد خردهفروشیها شدند، خردهفروشها با فروش آنها برای یک دوره کامل موافقت کردند، ولی در نهایت، برای مدت طولانی دوام نیاوردند. این نکته مهمی است .»
این محققان مشاهده کردند که بهرغم این پروسه طولانی، مطابق برآوردهای قبلی، تنها 40 درصد از محصولات جدید طی مدت سه سال در بازار دوام آوردند. آنها دریافتند که احتمال موفقیت یک محصول نه فقط به مقدار فروش آن بلکه به نوع خریدار آن نیز بستگی دارد و نکته جالبی را مشاهده کردند: زمانی که خرید عمده یک کالای جدید توسط دسته خاصی از مشتریان انجام شود، احتمال شکست آن کالا خیلی بیشتر میشود. ما نام این گروه را «پیشروان شکست» میگذاریم. این یافته جدید تمام معیارهای قبلی در ارزیابی کالاهای جدید را زیر سوال میبرد. چطور ممکن است فروش بالا نشانهای از شکست باشد؟! اما متاسفانه حقیقت دارد. این گروه از مشتریان بهطور عجیبی حول کالاهای ناموفق جمع میشوند. اگر نوشابه کریستال رژیمی پپسی را - که بین سالهای 1992 تا 93 میلادی در آمریکا و کانادا به فروش میرفت- به یاد میآورید، باید بدانید که مثالی معروف از این همین واقعیت است .
مشتریانی با سلیقه عجیب
اما این پیشروان که یک کالا را محکوم به عمری کوتاه میکنند چه کسانی هستند؟ آنها نه آدمهایی هستند که در ساعتهای عجیب و غریب روز خرید میکنند و نه کم هوشتر از بقیه مشتریان هستند. اینها فقط مشتریانی هستند که سلیقهای خاص دارند. میتوان اینطور گفت که «سلیقه و ترجیحات آنها عادی و روزمره نیست و نمیتواند نماینده سلیقه کل جمعیت خریداران باشد.» «زمانی که مدیران یا سازندگان یک کالا ادعا میکنند که محصولشان عالی است چون مشتریانی هستند که آن را بسیار دوست دارند، باید بلافاصله از آنها پرسید: کدام مشتریان؟» برای شناسایی آنها «باید توجه کنیم چه وقت محصول ما تنها جذب یک گروه محدود از مشتریان میشود. فروش اولیه یک کالا در ابتدای معرفی آن به بازار معمولا تا حد زیادی بالا است اما طولی نمیکشد که این فروش کمرنگ میشود و تنها گروه کوچکی از مشتریانی با سلیقه عجیب باقی میمانند، به طوری که تعداد آنها برای ادامه تولید محصول کافی نیست .»
پیشروان شکست خود را بشناسید
این مطالعه روشهایی عملی برای شناخت پیشروان شکست و استفاده از آنها پیشنهاد میکند. یک نمونه این است که سازمانها نباید در تحقیقات خود فقط از مشتری بپرسند که آیا محصول مورد نظر را خریداری میکنند یا نه، بلکه در کنار آن باید از آنها بپرسند چه محصولات دیگری به غیر از این محصول جدید هستند که آنها بهطور مرتب خریداری میکنند. مثلا یک مشتری که بهطور مرتب وسایل شست و شوی منزل را خریداری میکند برای تحقیق در مورد وسایل خانه مناسب است و باید به او توجه کرد. اما نظر شما در مورد مشتری دیگری که هنوز حسرت طعم عجیب آن نوشابهای را میخورد که فقط سه هفته در بازار دوام آورد، چیست؟ البته که باید به او هم توجه کرد! چون او شما را به سمت همان کالاهایی میبرد که احتمال بیشتری برای شکست دارند و «تشخیص کالاهای محتمل به شکست از تشخیص کالاهای محتمل به موفقیت به مراتب مفیدتر است.»بهطور خلاصه میتوان گفت «وقتی مشتری هنوز به دنبال طعم عجیب آن نوشابه سه هفتهای است به وضوح به ما میگوید که سلیقهای هماهنگ با کل جمعیت مشتریان ندارد و اغلب اوقات به سمت محصولاتی جذب میشود که برای مدت طولانی در بازار باقی نمیمانند.» و قدرت پیشگویی ارزشمندی را برای ما فراهم میکند .
پینوشتها
1) مشتریان راغب (Lead Customers) علاقهمندان حرفهای یک محصول با نیاز شدید و نگرش خاص هستند که در مورد محصولات جدید پرسوجو میکنند و به دنبال آشنایی با محصولات جدید و در نهایت خرید آنها هستند .
پرشین تحلیل
دنیای
اقتصاد: بازار آزاد ارز در خیابان اسلامبول نیم ساعت پس از آنکه شاخص بورس
در خیابان حافظ بسته شد میل به نوسان پیدا کرد. قیمت دلار در بازار آزاد
از 3 هزار و 430 تومان تا سطح 3 هزار و 475 تغییر کرد. تغییری که به گفته
فعالان بازار ارز تحت تاثیر ریزش بورس صورت گرفت. در واقع در روزی که بورس
با کاهش 1/1 درصدی روبهرو شد نرخ دلار 3/1 درصد بالاتر رفت. افت بورس در
تحلیل نوسان دلار از آن جهت اهمیت دارد که با وجود معرفی عوامل دیگر در
تغییر درجه نوسان بازار، آنها نتوانسته بودند بر روند قیمت دلار تاثیر
بگذارند. فضای بازار به گونهای بود که تا نیمه روز، نرخ دلار در مقایسه با
آخرین روز کاری 5 تومان نیز افت ثبت کرده بود اما به محض آنکه بازار بورس
با پایینترین رکورد 14 ماهه به کار خود خاتمه داد ضرباهنگ نوسان در بازار
ارز نیز تشدید شد. نوسان در بازار ارز در حالی تحت تاثیر ریزش بورس رخ داد
که بازیگران بورس نیز دلیل ریزش شاخص را نوسانهای قیمتی در بازار ارز
عنوان میکنند. این روند که از چهارم آذر (زمان تمدید مذاکرات) شکل گرفته
موجب چرخه معیوبی در دو بازار مهم کشور شده است. بهگونهای که هر کدام
منشأ نوسانساز را بازار دیگر معرفی کنند. «دنیای اقتصاد» در گزارشی به
ریشههای نظری اثرگذاری دو بازار بر یکدیگر و شکلگیری این چرخه پرداخته
است . دنیای
اقتصاد: بازار ارز آزاد در خیابان اسلامبول نیم ساعت پس از آنکه شاخص بورس
در خیابان حافظ بسته شد، میل به نوسان پیدا کرد. قیمت دلار در بازار آزاد
از 3 هزار و 430 تومان تا سطح 3 هزار و 475 تغییر کرد . تغییری
که به گفته فعالان بازار ارز تحت تاثیر ریزش بورس صورت گرفت. در واقع در
روزی که بورس با کاهش 1/1 درصدی روبهرو شد، نرخ دلار 3/1 درصد بالاتر رفت.
افت بورس در تحلیل نوسان دلار از آن جهت اهمیت دارد که با وجود معرفی
عوامل دیگر در تغییر درجه نوسان بازار، آنها نتوانسته بودند بر روند قیمت
دلار تاثیر بگذارند. تا ظهر روز گذشته نرخ دلار در مقایسه با آخرین روز
کاری 5 تومان نیز افت ثبت کرده بود اما به محض اینکه بازار سهام با
پایینترین رکورد 14 ماهه به کار خود خاتمه داد، ضربآهنگ نوسان در بازار
ارز نیز تشدید شد . علت نوسان در دو بازار درجه
نوسان در بازار ارز و سهام از 4 آذر (روز تمدید مذاکرات) شدت یافته است.
شاخص بورس در مسیر ریزش قرار گرفته و قیمت دلار که شاخص بازار ارز به حساب
میآید میل به افزایش یافته است. در بیان عوامل نوسان دو بازار سه عامل با
هم مشترک هستند؛ تغییر انتظارات، کاهش قیمت نفت و بودجه سه عاملی هستند که
منشأ نوسان در سه بازار معرفی میشوند. اما عامل چهارم در بازار ارز و بورس
با یکدیگر متفاوت است. فعالان بازار ارز، ریزش بورس را عامل تاثیرگذار بر
نوسان قیمت معرفی میکنند و در مقابل بازیگران بازار سهام افت شاخص را
متاثر از نوسان قیمت در بازار ارز توصیف میکنند. به این شکل فعالان هر دو
بازار عامل مسلط نوسان در حوزه فعالیت خود را به بازار دیگر حواله میدهند.
از همین رو هر دو بازار وارد چرخه معیوبی شده است که هر کدام در ریشهیابی
علت نوسان به دیگری اشاره دارد . نوسان در نگاه جریانگرا و سهامگرا درباره
رابطه پویای بین نرخ ارز و قیمت سهام هنوز توافق عمومی وجود ندارد اما
براساس پژوهشهای انجام شده میتوان دو دیدگاه کلی را در این خصوص مطرح کرد . مدل
جریانگرا: برخی با طرح مدلهای جریانگرا این فرض را مطرح میکنند که
حساب جاری کشور و تراز جاری(تفاضل صادرات از واردات) دو عامل تعیینکننده
نرخ ارز هستند. این اثر در یک فرآیند مشخص و نهایتا بازار سهام اثر
میگذارد. فرض مدل بر این است که تغییرات در نرخ ارز آثار خود را بر رقابت
بینالمللی و تراز تجاری و به این ترتیب بر متغیرهای واقعی اقتصاد همچون
تولید و درآمد واقعی منعکس میکند. این روند در ادامه جریان نقدینگی آتی و
جاری شرکتها و قیمت سهام آنها را متاثر میسازد. طبق این مدل کاهش ارزش
پول داخلی(افزایش در نرخ ارز) شرکتهای محلی را بیشتر رقابتی میکند و
صادرات آنها را در یک مقایسه بینالمللی ارزانتر میسازد. افزایش مزیت
کالای تولید داخل و به تبع آن افزایش صادرات نیز به درآمد بالاتر منجر
میشود که به نوبه خود قیمت سهام شرکتها را افزایش میدهد. بنابراین در
این مدلها نرخ ارز بر قیمت سهام با رابطهای مثبت اثر میگذارد . مدل
سهامگرا: دیدگاه دوم به دیدگاه مدلهای سهامگرا معروف هستند. در این
مدلها فرض میشود که حساب سرمایه عامل تعیینکننده نرخ ارز است. این مدل
چنین عنوان میکند که رابطه منفی بین نرخ ارز و قیمت سهام وجود دارد. طبق
این مدل کاهش قیمت سهام باعث کاهش ثروت سرمایه گذاران داخلی میشود که این
امر منجر به تقاضای کمتر برای پول به همراه نرخ بهره پایینتر میشود. کمتر
شدن نرخ بهره موجب خروج سرمایه به سمت بازارهای خارج از کشور، با فرض
ثبات سایر شرایط و کاهش ارزش پول داخلی و گرانتر شدن نرخ ارز میشود.
براساس مدلهای پولی برعکس دو مدل فوق، بین نرخ ارز و قیمت سهام رابطهای
وجود ندارد . آنچه
از این مدلهای نظری بر میآید نشان میدهد که همزمان نمیتواند وضعیت دو
بازار عامل تشدید نوسان در دیگر باشد. به بیان دیگر مطالعات نشان میدهد
امکان دارد یک بازار علت باشد و بازار دیگر معلول. اما رابطه دو طرفه علیتی
در دو بازار تاکنون مشاهده نشده است . برخی
پژوهشها نشان دادهاند در ایران نتایج حاکی از تاثیرپذیری مستقیم ارزش
سهام شرکتهای صادراتی وغیر صادراتی از نرخ ارز بوده البته این ارتباط
بهطور همزمان مشاهده نشده بلکه با یک وقفه زمانی برای دورههای 6 ماهه،
تایید شده است. این اثرگذاری نیز به دو شکل متفاوت بوده است بهگونهای که
سهام شرکتهای صادراتی با رشد همراه بوده است و در مقابل سهام شرکتهای
غیرصادراتی تنزل یافته است. برخی پژوهشها نیز اثبات کرده اند بین نوسانات
نرخ ارز و بازده سهام شرکتهای صادرکننده پذیرفته شده در بورس اوراق
بهادارتهران بهصورت همزمان رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین اثر ارز بر
سهام شرکتها در بورس یکسان نبوده است . بررسیها
نشان میدهد در بورس اوراق بهادار تهران قیمت سهام بعضی از صنایع مثل گروه
خودروییها وپیمانکاریها از افزایش نرخ ارز آسیب میبینند و عکس آن برخی
صنایع دیگر همانند پتروشیمیها و معدنیها از افزایش نرخ ارز منتفع
میشوند، براین اساس انتظار میرود که افزایش یا کاهش نرخ ارز تاثیری
متفاوت بر صنایع گوناگون بگذارند. اما در حال حاضر با وجود افزایش قیمت
دلار سهام پتروشیمیها نیز از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. عاملی که گفته
میشود به دلیل کاهش قیمت نفت است اما هنوز مطالعه دقیقی انجام نشده که
تغییرات قیمت نفت با توجه به تغییرات نرخ دلار یک سال گذشته و گشایشهای
صورت گرفته چه میزان بر سوددهی این شرکتها اثر خواهد داشت . درخصوص
نرخ ارز نیز تجربه کشورهای دیگر نشان میدهد در طول بحران مالی در آسیای
شرقی، در هیچ کشوری رابطه معنی دار از قیمت سهام به نرخ ارز مشاهده نشده
است، ولی رابطه از نرخ ارز به قیمت سهام برای همه کشورهای مورد بررسی
بهجز مالزی وجود دارد(بررسی رابطه بین نااطمینانی نرخ واقعی ارز و شاخص
قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران-فصلنامه تحقیقات مدل سازی ) پدیده جدید روند
بازار ارز و سهام در دورههای گذشته نشان میدهد معمولاحرکت این دو شاخص
در هماهنگی با هم بوده و آنچه هم اکنون اتفاق افتاده پدیده جدیدی است که در
دوره اخیر نمایان شده است. با توجه به آنکه نرخ سود بانکی نیز در حال
مقایسه با نرخ تورم از بازدهی مناسب و کم ریسک برخوردار است نمیتوان به
صورت قطعی حکم داد که تمامی منابع خارج شده از بورس به بازار پر ریسک ارز
منتقل شود. بنابراین دور باطل و معیوبی که دو بازار در حال رخ دادن است تحت
تاثیر عوامل بنیادین نیست. کارشناسان بااشاره به این پدیده تاکید دارند:
سیاستگذاران در رویارویی با آن بهجای جزئی نگری بهصورت کلان و جامع دست
به اعمال سیاست بزنند تا بازارها از این چرخه معیوب خارج شوند . پرشین تحلیل
مهمترین عاملی که در حال حاضر بر روند اقتصاد کشور و بازار سرمایه تأثیر گذار می باشد، بحث عوامل سیاسی و نشست بر سر توافق هسته ای بوده که می تواند اقتصاد و روند بازار را از رکود خارج نماید .
بنابر گزارش بورس نیوز، زمانی که به تاریخ نشست سران ایران وگروه 1+5 درخصوص موضوع پرونده هسته ای ایران درسوم آذر ماه نزدیک می شدیم، انتظار بازار سرمایه حاکی از توافق طرفین بر سر مسئله هسته ای ایران بود که در نتیجه شرکت هایی که از تحریم های اقتصادی در سال های گذشته صدمه بسیار بالایی دیده بودند با توجه به خوش بینی اکثریت فعالان بازارسرمایه وتبلیغات گسترده در جامعه مبنی برتوافق هسته ای در سوم آذر، مورد استقبال قرار گرفته و تقاضای خرید سهام شرکت های مذکوراز جمله (خودرویی ها - بانکی ها - بیمه – لیزینگ ها) فزونی یافت به طوری که با افزایش حجم معاملات در بازار سرمایه در آبان ماه می توان این افزایش تقاضا را مشاهده کرد. ولیکن نتیجه خروجی از مذاکرات آن چیزی نبود که مورد انتظار بازار سرمایه باشد و با تمدید مذاکرات، خوش بینی به انجام توافق را از بین برد و شرکت هایی که در نتیجه احتمال توافق و رفع تحریم ها تقاضای آنها افزایش یافته بود با تمدید زمان مذاکرات با کاهش تقاضا و افزایش عرضه مواجه شدند در نتیجه با توجه به آنکه مذاکرات نتوانست انتظارات بازار سرمایه را تأمین نماید، بازار سرمایه بعد از سوم آذربا افت ارزش و کاهش قیمت ها مواجه شد.
تاثیر بودجه سال 94 بر بازارسرمایه
در مبحث بودجه برای سال 94 نیز ابعاد مهمی وجود دارد که بر بازار سرمایه اثر بسزایی خواهند داشت که از جمله می توان تصمیم گیری در رابطه با نرخ ارز مبادلاتی، فروش نفت خام، نرخ خوراک پتروشیمی ها، بهره مالکانه، تعرفه ها، مالیات را نام برد. هر گونه افزایش و کاهش در معیارهای تصمیم گیری فوق در بودجه می تواند بر صنایع موجود در بازار سرمایه اثر گذاشته و قیمت شرکت های مشمول را دگرگون سازد.
تاثیر کاهش قیمت نفت
کاهش قیمت نفت درآمدهای دولت را به شدت تحت تأثیر قرار داده که همین امر می تواند معیارهای موجود در بودجه را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد. به نحوی که با کاهش درآمد ملی، دولت به ناچار در جهت تأمین کسری موجود در بودجه مجبور بوده که معیار های دیگر من جمله قیمت ارز، نرخ بهره مالکانه، نرخ خوراک پتروشیمی ها را افزایش دهد تا بتواند کسری مذکور را تأمین نماید.
در مجموع با توجه به ابهامات بسیار زیاد موجود در زمینه سیاست خارجی و بودجه پیشنهادی سال 94، بازار سرمایه تا زمان رفع ابهامات فوق گیج بوده و انتظار رشدی در صنعت و گروه خاصی نمی توان داشت تا این ابهامات رفع شود و به نظر رسیده فعلاً تا 9 ماهه آینده همچنان این سر درگمی در مباحث اثر گذار اقتصاد کشور و به دنبال آن در بازار سرمایه مشهود باشد.
کمال خانزاده – مدیرعامل شرکت کارگزاری رضوی
پرشین تحلیل
با
توجه به ارزندگی قیمت سهام شرکت ها به تبع روند نزولی شکل گرفته اشتیاق
برای سرمایه گذاری در بورس وجود دارد اما وجود یکسری عوامل باعث به تعویق
افتادن ورود نقدینگی جهت سرمایه گذاری در بورس شده است . در
همین راستا، مهرآور، مدیر عامل کارگزاری بانک سامان با اشاره به مطالب
بالا در گفتگو با خبرنگار بورس نیوز اظهار داشت: به اعتقاد بنده در شرایط
حاضر، سرمایه گذار باالقوه جهت ورود و سرمایه گذاری در بازار سرمایه زیاد
می باشد اما اینکه چه زمانی این سرمایه گذاری ها به الفعل شود، بستگی به
عوامل متعددی دارد . مهرآور
تصریح کرد: تصمیمات اتخاذی دولت در خصوص نرخ سپرده بانکی، ابهامات موجود
در بودجه سال 94 اعم از تصمیمات در حوزه نرخ خوراک پتروشیمی، حامل های
انرژی از جمله عواملی می باشد که ورود سرمایه گذاران به بورس را به تعویق
می اندازد . مدیر
عامل کارگزاری بانک سامان بیان کرد: همچنین کاهش بهای نفت در سطح جهانی و
خوشبینی بیش از حد فعالین بازار نسبت به حصول توافقات هسته ای منجر به کاهش
قیمت سهام در بازار سرمایه شد. اگرچه همچنان روند مذاکرات هسته ای ایران
با گروه 1+5، از جمله ابهامات مذکور در بورس طی مقطع فعلی است که شفاف شدن
این قضیه می تواند منجر به ترغیب سرمایه گذاران جهت ورود به بورس گردد.
چراکه سرمایه گذار ترجیح می دهد در یک بازار با ثبات اقدام به سرمایه گذاری
نماید . مهرآور
بیان کرد: به نظر بنده، تغییر مدیریت سازمان بورس نیز تا زمانیکه دیدگاه
فرد جدید در سمت ریاست سازمان بورس مشخص و شفاف نگردد باعث به تعویق افتادن
ورود سرمایه گذاران در بورس می گردد اگرچه تغییر ریاست سازمان بورس به
دلیل ورود دیدگاه جدید و تغییرات نگرشی که ایجاد می شود، می تواند باعث
امیدواری در بازار سرمایه گردد . وی
در خاتمه افزود: چشم انداز سرمایه گذاری در بورس با توجه به رسیدن قیمت
سهام به سطوح ارزندگی خود، مثبت ارزیابی می شود اما شیب روند صعودی قیمت
سهام به عوامل فوق بستگی دارد. افزون بر این، توصیه بنده به سهامداران طی
مقطع فعلی این است که به دلیل رسیدن قیمت سهام به ارزش ذاتی و حتی پایین تر
از آن، در مقطع کنونی اقدام به خرید سهام کنند. بطور کلی با توجه به افق
مثبت پیش روی مذاکرات هسته ای و روند کاهشی نرخ تورم و احتمال کاهش نرخ سود
سپرده های بانکی، می توان انتظار کسب بازدهی مطلوبی را در بورس داشت.
پرشین تحلیل
براساس گزارش بورس نیوز، صنعت بیمه و بازنشستگی بازدهی مثبت 4.54 درصدی را به دست آورد و به عنوان پربازده ترین صنعت شناخته شد.
پس از آن صنایع ماشین آلات و تجهیزات و نیز محصولات فلزی رتبه های دوم و سوم را به خود اختصاص دادند.
این در حالی است که صنعت خرده فروشی با تک نماد شرکت قاسم ایران طی هفته گذشته برخلاف یک هفته قبل از آن بازدهی منفی کسب کرد و با تحقق بازدهی منفی بیش از 13 درصدی به عنوان کم بازده ترین صنعت مطرح گردید.
در پی آن صنایع سایر معادن و نیز خودرو و قطعات در ردیف های بعدی جای گرفتند.
براساس اطلاعات موجود، طی پنج روز معاملاتی هفته گذشته 114 نماد بازدهی مثبت محقق ساختند، 284 مجموعه بورسی با افت قیمتی همراه شدند و معاملات 9 نماد نیز بدون کسب بازدهی مثبت یا منفی همراه شد.
به گونه ای که بیمه میهن توانست بازدهی مثبت حدود 20 درصدی را به دست آورد و بدین ترتیب عنوان پربازده ترین سهام را از آن خود ساخت.
پس از آن بیمه آسیا و شرکت شیشه دارویی رازی در جایگاه های دوم و سوم قرار گرفتند.
در این بین شرکت اشتاد ایران نیز طی معاملات هفته گذشته با حجم معاملات پنج هزار و 39 سهمی و رتبه نقدشوندگی 375، بازدهی مثبت 121.24 درصدی به دست آورد که بالاتری میزان بازدهی را محقق ساخته، که البته "تشتاد" در بازار پایه توافقی معامله می شود.
اما در مقابل شرکت لبنیات کالبر در پی افت قیمتی سهام با بازدهی منفی حدود 24 درصدی مواجه شد و در جایگاه نخست جدول کم بازده ترین سهام قرار گرفت و بعد از آن شرکت های لوازم خانگی پارس و نیز سایپا دیزل رتبه های دوم و سوم را به خود اختصاص دادند.
رتبه نخست نقدشونده ترین سهام به بانک حکمت ایران با حجم معاملاتی بیش از 40 میلیون و 932 هزار سهمی اعطا شد که سهام این مجموعه نیز در بازار پایه توافقی معامله می شود، شرکت های آذرآب، پارس خودرو و ایران خودرو نیز در ردیف های بعدی قرار گرفتند.
این در حالی است که مجموعه های بهمن لیزینگ، گلوکوزان و لوازم خانگی پارس در انتهای جدول رتبه بندی شرکت ها از نظر رتبه نقدشوندگی جای گرفتند.