شفاف سازی بعد از رشد ۲۹ درصدی قیمت سهام ایران تایر در ۹ روز کاری


به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، قیمت سهام شرکت ایران تایر طی 9 ماه اخیر با کاهش 36 درصدی از 345 تومان اول سال به 219 تومان دیروز رسیده و در مهرماه دو بار در فروش 6 هکتار زمین ناکام مانده تا نوسان این سهم بیش از گذشته شود.چرا که برخی فعالان ارزش این زمین را برابر با ارزش روز بازار حدود 60 میلیارد تومانی "پتایر" تخمین زده و به فروش این دارایی دل خوش کرده بودند اما نتیجه دو مزایده مشخص کرد کسی حاضر به خرید این زمین واقع در جنب کارخانه ایران تایر نشده است.
با این حال بهای هر سهم آن  از 24 آذر تا دیروز و در 9 روز کاری با 29 درصد رشد از حدود 170 به 219 تومان بالغ شده تا سازمان بورس خواهان ارایه توضیحات شود.
در این رابطه عبدالله امیر صادقی مدیرعامل این شرکت 28.6 میلیارد تومانی با ارسال نامه ایی دست به شفاف سازی زد.

epsnews

تحلیل تکنیکال چرا؟کجا؟و چگونه؟


تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی ،از روشهای مورد استفاده کارشناسان و فعالان بازار سرمایه است.تفاوت ماهوی این دو روش باعث به وجود آمدن تعصبی سخت در استفاده کنندگان هر دو روش شده است،تا حدی که در بسیاری از مراکز علمی و آکادمیک از تحلیل تکنیکال به عنوان روشی علمی یاد نمی شود و ارزش علمی برای این روش منظور نمی گردد.هدف ما در این مقاله نگاهی بدون قضاوت و پیش داوری به موضوع تجزیه و تحلیل تکنیکال است.‏

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی (ایستانیوز)، تحلیل تکنیکال بر سه فرض اساسی بنیان نهاده شده است:اول اینکه همه اطلاعات (گذشته ،عمومی ،پنهانی ) در قیمت لحاظ شده است.دوم اینکه تاریخ تکرار می شود و سوم اینکه تغییرات قیمت دارای نظم و الگوی خاص و قابل تفسیر است.اگر چه اولین فرض این روش بطور شفاف تعریف بازار کارا در سطح قوی را به ذهن متبلور می نمایاند اما فرض دوم به معنای همبستگی قیمتهای گذشته به قیمتهای آینده کارایی بازار در سطح ضعیف را نقض می کند و فرض سوم نیز فرض پیروی قیمتها از یک گشت تصادفی را نقض می کند.در هر صورت تجزیه و تحلیل تکنیکال و طرفداران این روش مدعی هستند که با استفاده از ابزارهای ابداعی خود توانایی پیش بینی روندها ،الگو ها و در نهایت پیش بینی قیمت را دارند.‏
تحلیل بنیادی تمام توان خود را صرف محاسبه ارزش ذاتی دارایی های مالی می کند و تحلیل تکنیکال تلاش دارد قیمت های آینده و رفتار قیمت را پیش بینی کند،از این منظر و با این تعریف نمی بایست اختلاف و نزاعی بین طرفداران این دو روش به وجود آید ،چون هر کدام از این روش ها عملکردی دارد که می تواند تکمیل کننده یکدیگر باشند نه تخریب کننده یکدیگر ،مشکل از آن جایی آغاز می شود که کارشناسان در کاربرد هر کدام از این روشها دچار اشتباه می شوند.‏
تحلیل بنیادی با استفاده از مدلها و روشهای مختلف و با توجه به سناریوهای متفاوت سعی به پی بردن به ارزش ذاتی هر سهم دارد ولی هیچگاه نمی تواند نقطه حداقل قیمت دارایی مالی را به عنوان قیمت  مناسب برای ورود (خرید) مشخص کند و همچنین فاقد این توانایی است که نقطه حداکثر قیمت دارایی مالی را به عنوان قیمت مناسب برای خروج (فروش )را مشخص کند.با این تفاسیر تحلیل تکنیکال نیز هیچ گاه قدرت پی بردن به ارزش ذاتی را ندارد.به بیان دیگر انجام معامله بدون توجه به ارزش ذاتی دارایی مالی به شدت بر افزایش ریسک سرمایه گذاری تاثیر گذار خواهد بود.‏
تحلیل بنیادی با شعار محاسبه ارزش ذاتی توانایی محاسبه ارزش دارایی هایی را دارد که می تواند در آمدهای آتی آن دارایی ها را تخمین بزند ،دارایی هایی مثل سهام یا اوراق بدهی با در آمد ثابت .اگر چه در سالیان اخیر مدلهایی طراحی شده که توانایی دارد ارزش ذاتی دارایی های بدون در امد آتی یا دارایی هایی با درامدهای آتی نامشخص و مبهم را محاسبه کند ولی این مدل ها عمدتا برای محاسبه ارزش ذاتی دارایی های واقعی کاربرد دارند و به طور عموم نمی توان از آنها برای محاسبه ارزش دارایی های مالی استفاده نمود.تحلیل بنیادی بطور غیر قابل باوری در محاسبه ارزش ذاتی دارایی های بدون در آمد آتی ضعف دارد این بدین معناست که هیچ تجزیه و تحلیل گر بنیادی توان محاسبه ارزش ذاتی قیمت ارزهای مختلف ،فلزات اساسی و کالاهای کشاورزی را ندارد و قابل توجه اینکه در بسیاری از موارد تحلیل گران بنیادی برای محاسبه ارزش ذاتی یک دارایی مالی نیازمند به پیش بینی قیمت قیمت های آتی یک دارایی واقعی هستند ،کاری که فقط در توان تحلیل تکنیکال است.بطور مثال یک شرکت صادر کننده فولاد جهت تسعیر ارز در آمدهای صادراتی خود محتاج به دانستن قیمت تبدیل ارز در سناریوهای مختلف است.در همین مثال بدون داشتن یک پیش بینی قوی از نرخ برابری ارز تحلیل گر بنیادی دو راه پیش رو دارد یا بر مبنای قضاوت ذهنی نرخی را برای تسعیر ارز در نظر بگیرد که در این حالت ارزش ذاتی محاسبه شده برای سهام فولاد ،از اعتبار پایینی برخوردار خواهد شد و یا با چندین فرض متفاوت و با چندین نرخ متفاوت (دامنه ای از قیمت های مورد انتظار)ارزش ذاتی را محاسبه کند که این موضوع نیز باعث محاسبه چندین ارزش ذاتی خواهد شد که این موضوع نیز باعث پایین آمدن قابلیت اتکاء ارزش های ذاتی محاسبه شده و سردرگمی استفاده کنندگان از تحلیل بنیادی خواهد شد.‏
اصولا فعالیت در بسیاری از بازارها نیازمند دانستن تحلیل تکنیکال است ،بازار معاملات جهانی (فارکس)،بازار آتی کالاهای کشاورزی ،فلزی و....از این دست است.‏
در بسیاری از مدلهای تحلیل بنیادی محاسبه بتا به عنوان عامل ریسک سیستماتیک نقشی اساسی دارد. در مدلهای فعلی معمولا از بتای تاریخی استفاده می شود در حالی که با محاسبه بتای آینده می توان کارایی این مدلها را افزایش داد که محاسبه بتای آینده مستلزم پیش بینی شاخص کل بازار است و ما جهت پیش بینی شاخص کل ابزاری بهتر از تحلیل تکنیکال در دست نداریم.‏
تحلیل گران بنیادی تجارب بسیاری دارند از اوقاتی که سرمایه گذاران خلاف قاعده عمل می کنند یعنی سهامی را در قیمتهای بسیار بالاتر از ارزش ذاتی را می خرند و بالعکس در مواردی سهامی را در قیمتهای پایین تر از ارزش ذاتی می فروشند می کنند.در واقع سرمایه گذاران با تحلیل هایی فراتر از تحلیل های بنیادی تصمیمات سرمایه گذاری خود را اتخاذ می کنند.اگر چه مالی رفتاری در پی توضیح این گونه رفتار سرمایه گذاران است ولی انفعال تحلیل گران بنیادی در این گونه مواقع جالب توجه است.اما تحلیل گران تکنیکی با فرض عدم اهمیت چرایی و اهمیت داشتن چیستی از این فرصت های ایجادشده حداکثر استفاده را می کنند .در حقیقت ابزارهای طراحی شده در تجزیه و تحلیل تکنیکال حالتهای روانی بازار را بهتر نمایانگر می سازند،این حقیقتی غیر قابل انکار است که تغییرات احساسی و روانی سرمایه گذاران و فعالان بازار سرمایه را با ابزارهای تحلیل بنیادی نمی توان اندازه گیری کرد،در حالی که ابزارهای بسیاری در تجزیه و تحلیل تکنیکال برای این مهم وجود دارد.به عنوان مثال با استفاده از اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (‏RSI‏ ) به راحتی می توان افراط در فروش (حالت خرسی بازار )و افراط در خرید (حالت گاوی بازار)را مشخص نمود.توجه به مسائل روانشناسی سرمایه گذاران در تحلیل تکنیکال مورد توجه قرار گرفته است ،چیزی که در تحلیل بنیادی اثری از آن نمی توان پیدا کرد.‏
مدلهای تحلیل بنیادی کیفیت درونی شرکتها را کنکاش می کنند و به عرضه و تقاضا توجهی نمی کنند .عملکرد یک شرکت هر طور که باشد و در خصوص سهام آن هر چیز که گفته شود ،یک مسئله مسلم و غیر قابل تغییر است ،اگر قدرت خریداران بیش تر از فروشندگان باشد قیمت ان سهم بالا می رود و بالعکس اگر قدرت فروشندگان بر خریداران فزونی داشته باشد قیمت آن سهم پایین می رود و چنانچه قدرت خریداران و فروشندگان برابر باشد قیمت سهم تغییر چندانی نخواهد کرد.که این مکانیزم متاثر از قانون غیر قابل انکار عرضه و تقاضاست.چیزی که اصلا مد نظر تحلیل گران بنیادی نیست ولی تحلیل گران تکنیکی حداکثر استفاده را از آن می برند.‏
هری مارکویتس پدر علم مالی کلاسیک و برنده جایزه نوبل به خاطر ارائه مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای در اواخر عمر خود به ناکار آمدی مدلهای بنیادی ارائه شده از سوی خودش برای بخشی از بازار اذعان داشت.او در اواخر عمرش اعتقاد داشت در بسیاری از موارد و مواقع آن چیزی که باعث حرکت قیمت دارایی های مالی به سمت بالا و پایین می شود ، تغییرات ارزش ذاتی سهم نیست بلکه ورود و خروج جریانات نقدی به یک دارایی مالی است.به نظر او بخش قابل توجهی از بازده سهام به دلیل عوامل بنیادی نیست .اما نکته قابل توجه اینجاست که این مفهوم توسط تجزیه و تحلیل گران تکنیکی مورد توجه قرار گرفته و از ملاک های اصلی این روش تجزیه و تحلیل می باشد.تحلیل گران تکنیکی با ابداع ابزاری به نام اندیکاتور شاخص جریان نقدی (‏MFI‏)، سعی در مشخص نمودن میزان ورود و خروج جریانات نقدی از یک دارایی مالی و حتی شاخص کل بورس اوراق بهادار کردند.‏
بسیاری از تجزیه و تحلیل گران بنیادی بر این نکته تاکید دارند که راهبردهای مبتنی بر تحلیل بنیادی بر مبنای سرمایه گذاری بلند مدت پایه ریزی شده است و بازده حاصل از این راهبرد بیشتر از راهبردهای مبتنی بر تحلیل تکنیکال و دوره های کوتاه مدت سرمایه گذاری است . اگر چه تعدادی از پژوهشهای انجام شده این فرضیات را تایید و تعدادی دیگر آن را رد می کنند در هر صورت هیجان ناشی از سرمایه گذاری های کوتاه مدت برای سرمایه گذاران مطلوبیت دارد و از طرفی دیگر به قول جان میلارد  کینز اقتصاد دان معروف در بلند مدت همه ما مرده ایم.‏
تجزیه و تحلیل تکنیکال علاوه بر همه کارایی هایش نقاط ضعف قابل توجه ای نیز دارد.تمرکز و توجه افراط گونه تحلیل تکنیکال بر قیمت ،حجم و نمودارها و ابزارهای مشتق شده از قیمت و حجم باعث پرورش جماعتی به عنوان تحلیل گر امر سرمایه گذاری شده که هیچ تجربه و تحصیلاتی در زمینه امور مالی و سرمایه گذاری ندارند آنها تنها نمودارها را می فهمند و به کمک سیستم های کامپیوتری در طی چند دقیقه دستورات خرید و فروش را صادر می کنند که خیلی از اوقات درک چرایی و علت این دستورات امری گیج کننده و غیر قابل باور است.عمل کردن به دستورات کارشناسانی که فاقد تخصص در حوزه های مالی و اقتصاد هستند و تنها بر پایه تقارن ،زاویه ،روند و تقاطع خطوط مختلف مشتق شده از قیمت سهام مشاوره می دهند بسیار ترسناک است.‏
شمعهای زاپنی ،خطوط روند،کانالهای قیمت،چنگال آندروز،بادبزنهای فیبوناچی،زاویه و مربع های گن،الگوهای هارمونیک،ابرهای ایچیموکو کانکایو،امواج الیوت،تئوری نقطه و شکل و انواع اندیکاتورها و اسلایتورها از جمله ابزارهای تحلیل مورد استفاده در تحلیل تکنیکال می باشد ابزارهایی که به نظر می رسد زمانی که یک ابزار در تحلیل هایش دچار تردید و مشکل شد ابزار بعدی ابداع شد .این تعدد ابزار و روش ها گاهی اوقات خود استفاده کنندگان از تحلیل تکنیکال را دچار سردرگمی می کندتا جایی که هر تحلیل گر تکنیکال تنها از تعداد محدودی از این ایزار ها استفاده می کند،بدون این که به کارایی هر ابزار با توجه به شرایط بازار ،صنعت و سهم مورد تحلیل توجه کند.‏
به نظر می رسد علت اصلی اختلاف بین نتایج حاصل از استفاده از ابزارهای مختلف نیز همین موضوع باشد.به بیان دیگر استفادهاز یک ابزار در بعضی موارد بسیار موفقیت آمیز و چیزی شبیه پیشگویی مرتاض ها می باشد و همان ابزار در بعضی از موارد نتایج فاجعه باری دارد.تسلط و تمرکز بر یک یا چند ابزار محدود گاهی اوقات نتایج رضایت بخشی ندارد.کما اینکه دو تحلیل گر با یک روش مشابه به دلیل استفاده از راهبردهای متفاوت (به طور مثال راهبرد ممنتوم و یا راهبرد معکوس)تحلیل های متفاوت ارائه می دهند که این برای بسیاری از استفاده کنندگان قابل درک نیست.‏
استفاده ترکیبی از ابزارهای ابداعی در تحلیل تکنیکال دام دیگری است که نه تنها باعث تسهیل فرآیند تصمیم گیری نمی شود که در بعضی از اوقات باعث از دست دادن بازده های قابل توجه و یا کسب زیان غیر قابل جبران می شود اگر چه تحلیل گران تکنیکی با استفاده از روشهایی مانند حد سود و حد زیان سعی در پوشاندن این نواقص دارند اما نکته ای که تحلیل گران تکنیکی از آن  غافل هستند این موضوع است  که آنها هیچ روش نظام مندی برای متنوع سازی در جهت کاهش ریسک ارائه نمی دهند.‏
تحلیل گران تکنیکی کم وبیش همانطور و با همان ابزاری که شاخص های مختلف بورس را تحلیل می کنند قیمت نفت ،طلا ،سهام شرکت های مختلف و...را تحلیل می کنند این استفاده از ابزار مشابه برای تحلیل پدیده های که تنها در قیمت وجه اشتراک دارند کمی گیج کننده است.تحلیل گر تکنیکی توجه هی ندارد نمودار قیمتی که در اختیار دارد نمودار قیمت برنج در بورس کالایی شرق آسیا است یا نمودار قیمت اختیار خرید سهام (آی بی ام) در بورس نیویورک او قیمت را می شناسد و با متر خویش همه چیز را اندازه گیری می کند.‏
عدم کارایی بازار و دخالت نهاد ناظر در ماکنیزم قیمتها می تواند تاثیر به سزایی در عدم اثربخشی ابزارهای تحلیل تکنیکال داشته باشد.وقتی نهاد ناظر اجازه نمی دهد قیمتها از یک کف قیمتی مشخص پایین تر بیاید و یا از یک سقف قیمتی مشخص بالاتر برود باعث به وجود آمدن حالتهایی در بازار(صف خرید یا صف فروش) می شود که تحلیل تکنیکال قادر به تفسیر آن نیست.این دخالت در مکانیزم قیمتها بطور سیستماتیک در بورس اوراق بهادار ایران انجام می شود.دامنه نوسان و حجم مبنا دو محدودیتی است که تجزیه و تحلیل گران تکنیکی می بایست اثر آن را در تحلیل هایشان منظور کنند.‏
بزرگترین ضعف تحلیل تکنیکال آن جایی نمود پیدا می کند که از یک دارایی مالی یا غیر مالی سابقه قیمتی در دسترس نیست .به طور کاملا واضح می توان گفت که تحلیل گران تکنیکال در پیش بینی شرکتهای عرضه اولیه کاملا نا کارآمد هستند.این که این شرکتها باید در بازار ها معامله بشوند و سابقه قیمتی پیدا بکنند تا بعدا بتوان قیمت های آتی آن را پیش بینی کرد مثال کسی می ماند که ترجمه لغت گاو به انگلیسی را می داند ولی ترجمه لغت گوساله را نه و در جواب عنوان می کند اجازه می دهم گوساله بزرگ بشود بعدا آن را گاو صدا می کنیم.‏
 
نتیجه گیری:‏
در نهایت می توان سیستمهای معاملاتی را طراحی کرد که آموزه های تحلیل تکنیکال تکمیل کننده خروجی های تحلیل بنیادی باشد ،سیستمهایی که به شدت ریسک حاصل از تصمیمات سرمایه گذاری را کاهش دهد و به سرمایه گذاران در اتخاذ تصمیمات بهینه کمک کند.تلفیق تحلیل تکنیکال و بنیادی به معنای استفاده از همه ظرفیت های مطرح شده در تحلیل بنیادی مانند متنوع سازی و همه نقاط برجسته تحلیل تکنیکال مانند نقاط حمایت و مقاومت است .یادمان باشد تحلیل بنیادی ماهی گیری را آموزش می دهد و تحلیل تکنیکال زمان ماهی گیری را./ منبع ماهنامه ترقی اقتصادی 
دکتر پرویز سعیدی‏

ورشکستگی شرکت های پتروشیمی با نرخ خوراک بیش از 8 سنت


وزارت نفت در خصوص تعیین نرخ خوراک پتروشیمی ها حتماً باید در چارچوب قانون تنظیم مقررات مالی دولت، این کار را انجام دهد و از هر راه حلی که استفاده می کند بایستی در مفاد جز 4، بند الف ماده یک این قانون قرار بگیرد. قیمت ها همواره باید بر اساس یک فرمول مشخص شده باشد چراکه برای یک دوره بلند مدت طراحی شده و مورد استفاده قرار می گیرد و یک قیمت ثابت در این بازه زمانی معنادار نمی باشد.
این روزها گمانه زنی های متفاوت در خصوص نرخ خوراک پتروشیمی ها وجود دارد و چشم بسیاری از فعالان این صنعت و همچنین اهالی تالار بورس به نتیجه نهایی آن دوخته شده است چرا که با مشخص شدن این نرخ، بسیاری از ابهامات این صنعت را کاهش خواهد یافت و سرمایه گذاران به راحتی می توانند در خصوص سرمایه گذاری در این صنعت تصمیم گیری کنند.

در همین رابطه قائم مقام انجمن گروه کارفرمایان صنعت پتروشیمی در گفتگو با خبرنگار بورس نیوز عنوان کرد: وزارت نفت در خصوص تعیین نرخ خوراک پتروشیمی ها حتماً باید در چارچوب قانون تنظیم مقررات مالی دولت، این کار را انجام دهد و از هر راه حلی که استفاده می کند بایستی در مفاد جز 4، بند الف ماده یک این قانون قرار بگیرد. قیمت ها همواره باید بر اساس یک فرمول مشخص شده باشد چراکه برای یک دوره بلند مدت طراحی شده و مورد استفاده قرار می گیرد و یک قیمت ثابت در این بازه زمانی معنادار نمی باشد.

فریبرز کریمایی در ادامه افزود: یکی از فاکتورهای مهم این فرمول، میانگین وزنی مصارف داخلی صادرات و واردات کشور می باشد، علاوه براین، رقمی که از این فرمول بیرون می آید، باید به گونه ای باشد که جذب سرمایه گذاری را در این حوزه افزایش دهد در غیر این صورت این فرمول ارزش اجرایی نخواهد داشت. لازم به ذکر است که، این صنعت نیاز به 70 میلیارد دلار سرمایه گذاری دارد، به طوریکه 30 میلیارد دلار برای طرح های به جا مانده از برنامه چهارم و پنجم و در حدود 41 میلیارد دلار برای طرح های آتی تا سال 1404 سرمایه نیاز است، بنابر این برای جذب این سرمایه ها از بخش خصوصی باید چاره ای اندیشیده شود و این قیمت خوراک که طرح های آتی شرکت های پتروشیمی را نیز تحت تأثیر قرار می دهد، به گونه ای باشد که این مبلغ مورد نیاز را جذب کند.

وی تأکید کرد: نرخ خوراک 13 سنتی هیچ مزیت اقتصادی برای این بخش ایجاد نخواهد کرد، پس بهتر است این نرخ کاهش یابد.

کریمایی در توضیح سخنان خود گفت: در قانون بودجه سال 93 در حالی نرخ خوراک پتروشیمی ها 13 سنت تعیین شد که قیمت نفت در حدود 60 دلار قرار داشت و اکنون که قیمت جهانی این محصول به 30 دلار کاهش یافته، این نرخ 13 سنتی در اقتصاد کشور هیچ جایگاهی ندارد و این وضعیت می تواند باعث ورشکستگی برخی شرکت های این گروه شود.

این مقام مسئول در رابطه با گمانه زنی هایی که برای تصویب نرخ 11 سنتی وجود دارد، گفت: در رابطه رقم این نرخ در حال حاضر هیچ پیش بینی نمی توان ارائه کرد، ولی از صحبت های مسئولین آنچه بر می آید این است که این نرخ نهایی شده و حال باید دید خروجی آن چه خواهد بود. ولی اصل بحث کاهش این رقم می باشد و این کاهش حتماً باید از ابتدای سال 94 لحاظ شود چرا که نرخی که در حال حاضر، مبادلات بر اساس آن صورت می گیرد مربوط به بودجه 93 بوده که منقضی شده است.

وی در خصوص نرخ مورد تقاضای انجمن پتروشیمی اظهار داشت: با توجه به فرمولی که قانون مشخص کرده، اگر میانگین وزنی مصارف داخلی، صادراتی و وارداتی را در نظر بگیریم، نرخ خوراک در حدود 8 سنت محاسبه می شود که مورد تأیید انجمن نیز می باشد. از طرفی در جذابیت سرمایه گذاری باید قیمت منطقه و رقبا نیز باید در نظر گرفته شود. قیمت گاز صادراتی در هنری هاب آمریکا 6.2 سنت و همچنین در کشورهای منطقه نیز این قیمت در محدوده 5 سنت قرار دارد.

کریمایی در خاتمه در رابطه با قیمت تمام شده هر متر مکعب که وزیر نفت چندی پیش در صحبت های خود آن را 12 سنت اعلام کرده بود، توضیح داد: این نرخ، قیمت فروش گاز بوده و به نوعی بر اساس یک نرخ بازده داخلی بین 15 تا 18 درصدی، قیمتی که باید فروخته شود را اعلام کردند و قیمت تمام شده گاز نیست. بنابر این بهتر است که نرخ خوراک مورد نیاز شرکت های این گروه کاهش یابد تا آنها بتوانند به فعالیت خود همراه با جذب سرمایه های جدید ادامه دهند.

epsnews

آخرین وضعیت تفحص از سهام عدالت


عضو کمیسیون اقتصادی مجلس از نهایی شدن گزارش تفحص از سهام عدالت تا پایان دی‌‌ماه خبر داد.
تسنیم: محمدرضا پورابراهیمی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلام از نهایی شدن گزارش تحقیق و تفحص از سهام عدالت تا پایان دی‌ماه خبر داد و گفت: جلسات هیئت تحقیق و تفحص از سهام عدالت به طور مستمر و طبق برنامه‌ریزی‌های قبلی برگزار می‌شود که قرار است گزارش آن تا پایان دی‌ماه نهایی شود.

وی با بیان اینکه نشست هیئت‌ تحقیق و تفحص از سهام عدالت در هفته آینده برگزار می‌شود، افزود: قرار است در این نشست اعضا گزارش‌هایشان را به هیئت‌رئیسه این کمیته ارائه کنند.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در پایان خاطر نشان کرد: گزارش نهایی تفحص از سهام عدالت، پس از تأیید هیئت‌رئیسه کمیسیون اقتصادی مجلس، جهت بررسی تصویب، تقدیم هیئت‌رئیسه مجلس می‌شود.
فردا

سهم مناسب ایران از بازار اوراق بهادار اسلامی/ تحریم انتشار آمار ایران توسط سایت‌های رتبه‌بندی


گروه اقتصاد: هامونی تأکید کرد: بازار سرمایه ایران در زمینه معامله اوراق بهادار اسلامی دارای رتبه مناسبی در بین کشورهای اسلامی است اما سایت‌های رتبه‌بندی این آمار را منتشر نمی‌کنند.

امیر هامونی، مدیرعامل فرابورس ایران، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، در پاسخ به پرسشی درباره دلیل کم‌توجهی به انتشار اورق مرابحه به نسبت سایر اوراق بهادار اسلامی در بازار سرمایه ایران اظهار کرد: بنده معتقدم در بازار سرمایه ایران نسبت به اوراق مرابحه بی‌توجهی صورت نمی‌گیرد بلکه مرابحه ابزار جدیدی است که به مرور جای خود را در بازار پیدا می‌کند.

اوراق مرابحه هنوز جای خود را در بازار سرمایه پیدا نکرده است

وی ادامه داد: اسناد خزانه اسلامی را که دو ماه پیش در بازار سرمایه راه‌اندازی کردیم روزانه حدود چهارصد میلیون تومان معامله می‌شد اما اکنون معامله اسناد خزانه اسلامی به بالغ بر هشت میلیارد تومان رسیده است و در این دو ماه بالغ بر 170 میلیارد تومان معامله شده است.

هامونی تأکید کرد: بنابراین اوراق مرابحه هم باید جای خود را پیدا کند و حتی هنوز که شناخته نشده و جای خود را پیدا نکرده است حدود 30 درصد خریداران این اوراق افراد عادی بازار هستند که سهامداران فعال و حقیقی بازار هستند.

تحریم انتشار آمار ایران در سایت‌های رتبه‌بندی

مدیرعامل فرابورس ایران ادامه داد: در سایر نهادها چنین مشارکتی را مشاهده نمی‌کنیم بنابراین وقتی ابزاری جای خود را در بازار سرمایه پیدا کند قطعا با موفقیت همراه خواهد بود.

وی در پاسخ به پرسشی درباره آمارهای منتشرشده درباره سهم اندک ایران از بازار صکوک اظهار کرد: ایران در این زمینه دارای سهم است ولی در سایت‌های رسمی خود آمار ایران را نقل نمی‌کنند و مؤسسه‌ای همانند بلومبرگ ایران را تحریم کرده داده‌های ما را منتشر نمی‌کند یا به صورت محدود منتشر می‌کنند.

سهم مناسب ایران در بازار اوراق بهادار اسلامی

هامونی تأکید کرد: ما مذاکرات بسیاری داشتیم که داده‌های ما را منتشر کنند تا در رنکینگ‌های جهانی دیده شویم اما این کار را انجام نمی‌دهند اما از لحاظ  آمار واقعی و بر طبق آنچه در مجامع بین‌المللی ثبت شده است ما دارای سهم مناسبی از بازار اوراق بهادار اسلامی هستیم.

مدیرعامل فرابورس ایران تأکید کرد: اکنون فرابورس ایران حدود 86 درصد بازار بدهی ایران را در اختیار دارد و بر طبق آماری بین‌المللی که در این زمینه نتشر شده است، ما بعد از ترکیه و مصر در بین کشورهای اسلامی رتبه سوم در  معاملات ثانوی اوراق بهادار اسلامی را دارا هستیم.

وضعیت آماری معاملات اوراق بهادار اسلامی در بازار سرمایه ایران

وی ادامه داد: ارزش معاملات بازارهای اسلامی ما، پارسال 5میلیارد دلار بوده و امسال در 9 ماهه نخست سال 94 به چهار میلیارد دلار معامله داشته و رشد حدود 28 درصدی را داشته‌ایم.

هامونی در پایان گفت: این آمارها در سایت‌های رسمی جهانی نقل نمی‌شود و یکی از مشکلاتی که به دلیل تحریم‌ها با آن مواجه هستیم همین مشکل تحلیل داده است و این امر می‌تواند از اعتبار همان مؤسسات هم بکاهد.

گفت‌وگو از اکبر ابراهیمی

قطره