تحلیل بنیادی راهی برای شناخت بازار سرمایه


پیروان روش‌های تحلیل بنیادی به درستی معتقدند که ارزش سهم منبعث از سودآوری آن است و ارزیاب باید به اتکای تحلیل‌های مالی که از گذشته‌های شرکت مورد نظر به عمل می‌آورد و لحاظ چشم‌‌اندازی که مدیریت آن شرکت برای یک یا چند سال آتی اعلام کرده است بتواند ارزش ذاتی سهم را پیدا کند و بعد نسبت به خرید یا فروش آن سهم به خصوص تصمیم بگیرد. در این مقاله، نکاتی که سرمایه‌گذاران باید در مسیر ارزیابی خود مورد عنایت قرار دهند در 13 بند ذیل تشریح می‌شود.


 اطلاع از روند حرکت اقتصاد کلان

سرمایه‌گذار هنگام تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری باید به خود جواب قانع‌کننده بدهد که در آن زمان به خصوص که او مایل به سرمایه‌گذاری در بورس سهام است، آیا روند اقتصاد کل کشور در جهت بهبود مایه امیدواری است یا عکس آن صادق بوده و اقتصاد در حال رکود و بازار در حالت سر‌در‌گمی است؟ اگر جواب مثبت بود او مجاز است که سرمایه‌گذاری خود را آغاز کند و اگر جواب منفی بود اصلح آن است که جلو نرود بلکه نظاره‌گر باشد تا بارقه‌های امید را به عینه ببیند. طی آذر ماه 83 تا آذر ماه 84 که بازارسرمایه در حال رکود و قیمت سهام مرتبائ رو به کاهش بود، عده‌ای از سرمایه‌گذاران به موقع سهم خود را فروختند و منابع را به طرف اوراق با بازدهء‌ثابت و بدون ریسک همانند اوراق مشارکت یا سپردهء بانکی بردند.

اطلاع از روند حرکت اقتصاد کلان کار ساده‌ای نیست و آگاهی کامل نسبت به آن، توجه به نکات متعددی را می‌طلبد از جمله برنامه‌های کلان اقتصادی که ما در ایران هر پنج سال یک‌بار برای آن طراحی داریم و هم‌‌اکنون در اولین سال برنامهء پنج سالهء چهارم هستیم (سال‌های 1384 الی 1388)، بودجهء کل کشور، رشد تولید ناخالص ملی، رشد یا کاهش درآمدهای ارزی از جمله درآمدهای صادراتی، مازاد یا کسری بودجهء ارزی کل کشور، نوسانات نرخ ارز، نرخ تورم، نرخ بیکاری، قدرت رقابت کالاهای تولیدی صادراتی کشور در مقام مقایسه با کالاهای مشابه خارجی، توجه به مزیت‌های اقتصادی کشور که ببینیم بازارهای صادراتی ما در حال رشد و شکوفایی است یا در حال اضمحلال، ارزش برابری پول کشور با سایر ارزها و بسیاری مطالب دیگر. فی‌الواقع اگر بخواهیم در یک شرکت کارگزاری و یا شرکت سرمایه‌گذاری پوشش کامل به همهء این مطالب بدهیم نیاز به یک متخصص با درجهء دکترای اقتصاد داریم. آن هم مسلط به امور اقتصاد کلان. به همین دلیل است که شرکت‌های کارگزاری در کشورهای پیشرفته در بخش تحقیقات خود به تعداد لازم از این محققان در اختیار دارند و عملائ قادرند حتی بودجه و عملکرد دولت را به نقد بگیرند و نظرات اصلاحی ارایه کنند. چون بحث بیشتر در این زمینه در گزارش مختصر ما نمی‌گنجد بنابراین در همین حد بسنده می‌‌‌کنیم.

ما در این مبحث اطلاع از روند اقتصاد کلان کشور خودمان مدنظر بود اما این حقیقت را هم بیان کنیم که در کشورهای خارج، شرکت‌های سرمایه‌گذاری بورسی سرمایه‌های خود را تنها در داخل کشور به کار نمی‌‌‌گیرند بلکه در سایر کشورها هم سرمایه‌گذاری می‌کنند و اگر چنین باشد، کارشناسان آن‌ها چاره‌ای ندارند که اقتصاد کلان آن کشور را به صورت عام و صنایع و شرکت‌های مورد نظر را به صورت خاص مورد توجه و ارزیابی قرار دهند.


 انتخاب صنعت مناسب

   تعداد صنایع در دسته بندی بورس اوراق بهادار ما حدود 30 صنعت است و مسلمائ از هر مطلع بازار سرمایه که بپرسید صنعت نساجی در چه وضعیت سودآوری است، پاسخ منفی می‌‌شنوید اما در مورد صنعت کانی (معادن) یا خودرو یا صنعت پتروشیمی‌‌نظرات مثبت با تفاسیر متفاوت می‌شنوید. توصیه آن است که صنعتی را انتخاب کنید که روبه اضمحلال نباشد بلکه در حال شکوفایی و پیشرو باشد.


 انتخاب چند شرکت در یک صنعت

   متخصصان بازار سرمایه می‌گویند تشکیل یک پرتفوی با 5تا 10 سهم مختلف مناسب است بنابراین اگر شما از بین کل صنایع دو صنعت را انتخاب می‌کنید 5 تا 10 گونه از بهترین سهام‌ها را در صنایع مورد نظر برای پرتفوی خود انتخاب کنید.

یادتان باشد پرتفویی را که امروز با اعمال همه دقت‌ها انتخاب می‌کنید، ممکن است با تغییر عوامل مؤثر (که در هنگام ارزیابی شما چندان قابل پیش بینی نبودند) خیلی زود ناکارا شود پس بررسی مداوم ( MONITORORING )و بهینه سازی پرتفوی، یک وظیفه کاری غیرقابل اجتناب است.


 مدیریت شرکت‌ها و سهام‌داران عمدهء آن‌ها

شرکت‌های سودآور، پیشرو، خوشنام و ارزش آفرین همیشه پرونده‌های روشنی دارند و فقط صرف وقت و تخصص لازم است که حقیقت‌یابی کنید. مدیران ورزیده، کارآفرین و با انرژی، سکان هر کشتی را که در دست بگیرند آن را به راه درست هدایت می‌کنند و سرنشینان آن کشتی باید جای خود را امن فرض کنند.

به عبارت دیگر از خود بپرسید با خرید این سهم سرمایه ام را می‌خواهم به دست چه کسانی بدهم (منظور مدیر عامل و هیات مدیرهء شرکتی است که شما سهم او را می‌خرید) و آیا این افراد ذی‌صلاح، خوشنام و مورد احترام بازار هستند یا خیر؟ وقتی در عمل وارد می‌شوید، ملاحظه می‌کنید که به دلایل مختلف پاسخ سؤال مطرح شده در ذهن شما در مورد بسیاری از شرکت‌ها منفی از آب در می‌آید.

همین دقت و توجهی را که ما از یک سرمایه‌گذار انتظار داریم در انتخاب سهم مورد نظر خود اعمال کند، سهام‌داران عمدهء شرکت‌های بورسی هم در خرید و نگاهداری سهام عمدهء شرکت‌های مورد نظرشان همین اصل را رعایت می‌کنند بنابراین اگر دیدید سرمایه‌گذاران قدر و خوشنامی‌‌سال‌ها سهام‌دار عمدهء شرکت خاصی بوده‌اند خود دلیلی بر مناسب بودن شرکت و مطلوبیت سهم آن از دید مدیریتی است.

سهم را به خاطر سودآوری آن می‌خرند و ضریب قیمت سهم به قیمت اسمی ‌هم به دلیل قدرت سودآوری است. اگر اشتباه نکرده باشم هم اکنون گران‌ترین سهم در بورس اوراق و بهادار تهران، سیمان قائن است با قیمت سهم حدود 000ر63 ریال و ارزان‌ترین سهم پارس الکتریک با قیمت زیر 500 ریال که اولی بالای 63 برابر قیمت اسمی‌و دومی‌کمتر از 50 درصد قیمت اسمی‌است و دلیل ارزان یا گران شدن قیمت سهم هم همان قدرت سودآوری و میزان سرمایه است.چه بسا کارشناسان زبردستی باشند که بتوانند از میان سهام ارزانی که کسی به آن‌ها عنایت ندارد، موارد خوبی را دست و پا کنند و طی مثلائ یک سال سودی را از سرمایه‌گذاری خود در این سهام ظاهرائ ضعیف، به‌دست آورند (مجموع رشد قیمت سهم به اضافه سود سهام دریافتی) که چنین سودی را نتوانسته باشند از سهام مرغوب پر معامله در بورس حاصل کنند. این واقعیت را از آن باب گفتیم که کسی ما را متهم نکند که خط کشیده‌ایم و سهام بورسی را به مرغوب و نامرغوب دسته‌بندی کرده‌ایم و خدای ناکرده توصیه می‌کنیم اصلائ سراغ سهام نامرغوب نروید. ما می‌گوییم انجام این هنرنمایی که از خرید و فروش سهام ناموغوب، سود مرغوب حاصل کنی کار هر کسی نیست و به این دلیل می‌گوییم، سرمایه‌گذاران کم اطلاع بروند سراغ سهام مرغوب پر معامله.

از کل 430 شرکتی که هم اکنون در بورس اوراق بهادار ما حضور دارند بیش از نیمی‌از آن‌ها بسیار کم معامله و مورد عنایت سرمایه‌گذاران مطلع بازار نیستند و دلایل زیادی را می‌توان بر ضعف عملکرد این شرکت‌ها و مدیریت آن‌ها مترتب دانست که فعلائ مورد بحث ما نیست و تنها توجه می‌دهیم که سرمایه‌گذاران غیر‌متخصص سعی می‌‌کنند حتی‌المقدور سهام این نوع شرکت‌ها را در پرتفوی خود نگذارند.


 درجهء نقد‌شوندگی سهم

سهم خوب با «نسبت قیمت به درآمد» پایین در   میان حدود 200 شرکت فعال بورس اوراق بهادار ما کم نیست (مخصوصائ در مقطع فعلی) اما ممکن است در زمانی که شما نیاز به فروش آن سهم خوب دارید، مشتری برای خرید آن سهم به خصوص موجود نباشد. از طریق مراجعه به سیستم‌های نرم افزاری سهام که در بازار در دسترس است می‌توانید تعداد روزهایی را که سهم مورد نظر شما در طول یک سال مورد معامله قرار گرفته ملاحظه کنید. در همان نرم‌افزارها (ازجمله سایت سازمان بورس اوراق بهادار تهران) می‌توانید هر روزه تعداد سهام معامله شده، نوسانات قیمت و دفعات معامله و جمع کل مبلغ معامله را نیز ببینید. شما باید سهمی را بخرید که خرید و فروش آن سیال باشد نه اتفاقی و گهگاه.


 درآمد هر سهم

درآمد هر سهم موردنظر خود را در پنج سال گذشته ملاحظه کنید و درآمد هر سهم پیش‌بینی سال جاری را هم مدنظر قرار دهید و بعد قضاوت کنید که با در نظر گرفتن افزایش سرمایه‌های انجام شده طی پنج سال اخیر تا چه حد روند فروش و سودآوری سال‌های گذشتهء شرکت، رضایت شما را حاصل می‌کند و تا چه حد می‌توانید روی محقق شدن سودآوری اعلام شده برای سال جاری حساب کنید. درصد پوشش فروش و سودهای خالص سه، شش، 9 و 12 ماهه که شرکت‌ها طی سال در دفعات اعلام می‌کنند و واحد نظارتی سازمان بورس بعد از رسیدگی آن‌ها را منتشر می‌کند، رهنمود خوبی برای ارزیابان در این زمینه است.


 سودهای نقدی تقسیم شده

درست است که سود یا درآمد هر سهم حرف اول را می‌زند اما توجه به درصد تقسیم سود برای مخصوصائ عده‌ای از خریداران سهم مهم است چون این دسته از سرمایه‌گذاران همانند سود سپردهء بانکی دوست دارند هر ساله (و حتی اگر همانند کشورهای پیشرفته ممکن باشد در مقاطعی کوتاه‌تر) سودی را به صورت نقدی دریافت کنند.شرکت‌های با مدیریت مستحکم معمولائ از یک سیاست معین و مشخص در تقسیم سود تبعیت می‌کنند و مثلائ 70 تا 80 درصد سود حاصله را هر ساله بین سهام‌داران خود تقسیم می‌کنند. شرکت‌هایی که در طول مثلائ پنج سال گذشته روال نامشخص و به هم ریخته‌ای در تقسیم سود داشته‌اند از این دیدگاه دارای یک نقطه‌ضعف هستند.


 توجه به درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی

در طول یک سال به خصوص شرکتی ممکن است قطعه زمین یا ساختمان یا بخش دیگری از دارایی‌های خود را بفروشد و سود غیرعملیاتی کسب کند. عکس این قضیه هم صادق است و مثلائ اگر شرکتی در طول یک سال اقدام به بازخرید یا بازنشسته کردن درصد قابل توجهی از کارکنان خود کند و در آن سال به خصوص رقم معتنابهی را به عنوان هزینهء بازخرید کارکنان در حساب سود و زیان شرکت بیاورد (رقم پرداختی به کارکنان منهای ذخایر به حساب رفته) این هم خود یک هزینهء غیرجاری غیرعملیاتی است.

ما نمی‌گوییم که درآمدهای غیرعملیاتی (یا برعکس هزینه‌های غیرعملیاتی) نباید اثری در قیمت سهم داشته باشند بلکه می‌گوییم اگر درآمد اعلام شدهء قبلی برای هر سهم 500 ریال بوده و اواسط سال با حصول درآمد اضافی غیرعملیاتی درآمد تعدیل شده برای هر سهم از 500 ریال به 650 ریال افزایش یافته، نباید 30 درصد به قیمت سهم افزوده شود، بلکه رشد قیمت باید درصد معقولی باشد که هر سرمایه‌گذار خودش برای این درآمد یکباره غیرمستمر قیمتی تعیین می‌کند. همین قاعده برای هزینه‌های غیرعملیاتی صادق است که در یک سال درآمد هر سهم را به مقدار زیاد کاهش می‌دهد و دلیلی ندارد که قیمت سهم دقیقائ معادل کاهش درآمد آن سال کاهش یابد.


 در نظر گرفتن رشد سودآوری

چنان‌چه سودآوری شرکتی مثلا برای 10 سال آتی هر ساله بدون رشد سالانه معادل 50 درصد سرمایهء اسمی پیش‌بینی شود (یعنی 500 ریال برای هر سهم یک هزار ریالی) و هر ساله 80 درصد سود حاصل هم بین سهام‌داران تقسیم شود (ریال 400 =  DPS )لذا

منبع : بورسناعباس مقدم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.